سعادت چيست؟ سعادتمند كيست؟
نوشته شده توسط : حامد وکیلی

 

به قلم حامد وكيلي
كي رفته اي زدل كه تمنا كنم تو را
كي بوده اي نهفته كه پيدا كنم تو را
ديريست كلاس بتن1 به لطف خوش ذوقي استاد رندش گاهي از بحث هاي خشك و بي روحِ طراحي بتن فراغتي كوتاه ميابد و مبحث پر مناقشه ي سعادت به بحث گذاشته شده است از اين منظر چند صباحي ست كه در اين كلاس مبحث "سعادت" به محل مجادله و مناقشه تبديل شده است .
در اين كلاس عده اي سعادت را مساوي "ثروت اندوزي" مي گمارند ، عده اي آن را هم رديف "علم جويي" و بعضي هم "رضايت دروني" را متضمن نايل شدن به آن مي پندارند و ... . اين تعدد و تشتت تعاريف آشفتگي و ابهامي در تعريف سعادت به وجود آورده است كه هدف من دامن زدن به اين آشتگي و افزودن اين ابهام نيست.
گفتني است كه اين پريشان گويي ها مختص اين كلاس و اين انجمن نيست. "سعادت"، به قدمتِ تاريخ محل مناقشه بوده است. هيچ مكتبي نيامد مگر با تعريف نوين از سعادت و اساساً اين ميل به نيل به سعادت بوده كه انسان را وادار به زندگي و تاريخ را مرقوم ساخته است و دل بريدن از وجود سعادت بود كه كوه اميد را فرساند و دره هاي مخوف "نهيليسم" را آفريد.
اما آيا بايد همانند مكتب "نيچه" سعادت را درخشان بودنِ نقش آفريني در جامعه تعبير كنيم و "قوي بودن" را مساوي "سعادتمند بودن" بيانگاريم و يا هم صدا با كارل ماركس سعادت واقعي را زيستن در حكومت پرولتاريا بدانيم و آرمان و آمال خود را در "دولت شهر سوسياليستي" بجوييم؟ و يا آيا بايد هم آهنگ با روحاني مبارز-طالقاني- سعادت را «هم آهنگ ساختن فطرت نا آلوده انسان با نظام جهان» معرفي كنيم و يا هم نوا با روحانيِ مارمولك راه هاي رسيدن به سعادت را به عدد نفوس بشماريم!
بررسي تمام تعاريف سعادت شايد به عدد نفوس قلم و مركب مصروف سازد كه اين در حوصله هيچ مقالي نگنجد و مدعيان اين عمل هيچ گاه "ره زين شب تاريك نبردند بروز" و در آخر هم مستمسكي جز نسخه خواجه شيرازي نيافتند كه :
حديث از مطرب و مي گوي راز دهر كمتر جوي
كه كس نگشود و نگشايد به حكمت اين معما را
لذا عزم خود را بر اين مي نهم كه اگر گرهي از اين آشفتگي نگشايم لااقل بر اين پريشان گويي ها نيفزايم.
از اين روي بناي نويسنده از تعريف جهان شمول به تعريف مكتبي تغيير ميابد باشد كه از اين دالان راهي به سعادت جويد.
قرآن نظر خود در مورد سعادت را در يك جمله قصار بيان مي دارد: «قد افلح المومنون»؛ و همانطور كه از "قد" و قواره اش بر مي آيد از جمله ي حكم هايي است كه منسوخش را در قرآن نمي يابي.
اما موضوع اين مقال راه هاي رسيدن به سعادت است، از اين منظر بايد واكاويد كه راه هاي رسيدن به ايمان چيست؟
"كتاب"، پهناي هستي را مكتب توحيد مي نامد و از بشر مي خواهد در نظام هستي تعقل كند و از آن دالان به ايمان رسد.
البته قرآن اين آيات و نشانه ها را تنها نافذ در دو گروه مي داند؛ اهالي دهكده ي "يقين" و اهالي دهكده ي "عقل"!
«لايات لقوم اليوقنون» ، «لايات لقوم اليعقلون»
مهر ايمان را جز در پرونده انسان عاقل و اهل يقين نخواهي ديد و نه نهال ايمان در ذهن اعوانِ مكتبِ شكاكان و ايده آليست ها رويد و نه شميم عطرِ ايمان ره به "دارالمجانين" جويد.
به استناد دردانه مانيفستِ "انسانِ سعادتمند" در اسلام؛ «قولو لا اله الي الله تفلحو» و اين جمله مثال نخي تمام تعاريف سعادت در مكاتب توحيدي را تسبيح وار به هم وصل مي كند و اين نخ همان ريسمان الهي است كه مي بايست "طالبِ سعادت" در تمام شئون به آن چنگ زند.
اما نور توحيد از هر دريچه و منشوري به رنگي درآيد. تفسير «قولو لا اله الي الله تفلحو» در هر اقليم و هر زماني به فراخور فرهنگ و آداب و تمدنشان متفاوت خواهد بود و رنگي خواهد داشت كه اعمال سعادتمندانِ آن ديار صبغه اي جز آن رنگ نخواهد داشت و آن همان «صبغة الله» است. سعادت در هر دياري تعريفي دارد و سعادتمند در هر برهه اي رسالتي! و در هر زمان هر انسان مجهز به دو سلاح عقل و يقين (واقع گرايي) مي تواند از تأمل در خود و پيرامونِ خود، "سعادت" را دريابد.
اما تازه كار شروع شده است. انسان مختوم در يك جمله و منتوج در يك فعل نيست، كه با گفتن يك جمله سعادتمند شود. انسان سير دارد انسان حركت دارد انسان مي بيند مي نگرد مي انديشد بر معلوماتش افزوده مي شود و در معرض عنصر جادويي به نام "تغيير" قرار مي گيرد. يك انسان تشكيل شده است از عمرش؛عمري با همه ي خوبي ها و بدي ها، با همه ي خيرها و شرها، زيبايي ها و زشتي ها، اشك ها و لبخند ها، خطا ها و صواب ها و ...
انسان از زماني كه گفت «لا اله الي الله» قدم به وادي يي نهاده كه خطرهايش اگر نگوييم بيشتر، كمتر از خطرات منزلگه قبليش نيست! «سلسله موي دوست حلقه دام بلاست»
بسيار كسان بوده اند كه آوازه زهدشان جهان را فرا گرفته بود و پارسايي شان عرق شرم بر پيشاني مقرب ترين فرشتگان آورده بود و در اطراف هم مريدهايي سرسپرده كه با يك اشارت "جان" نثار مي كردند، بود ليك يا همانند شيخ صنعان دل و دين خود را به يك نگاه باختند و شريعت انداختند و يا همانند ... دين به كرشمه ي "قدرت" باختند و شريعت ساختند!
گويي اينكه گفته اند "دنيا دار مكافات است" چندان بيراه نيست. اگر عابدي هم مثال شيخ صنعان شوي به يكباره دل و دين به يك نگاه عابد فريب و يك رخ پارسا فريب دهي!
عجب از كسي در اين شهر كه پارسا بماند
مگر او نديده باشد رخ پارسا فريبت
اين سرنوشت شيخ صوفي لرزه بر اندام هر عابدي مي اندازد تا چه رسد به من سست ايمان كه با يك اشوه ي ايمان سوز، دين ببازيم و شريعت بيندازيم و همراه كافرانِ به دين "مغضوب عليهم" شويم و تا "فيها خالدون" سقوط کنيم.
از آن سو نيز بسيار كسانند كه با يك تذكر و تلنگر از خواب غفلت بيرون شوند و همانند "رسول ترك" و "علي گندمي" يك شبِه ره صد ساله روند.
پس نه عبادت و پارسايي شيخ صنعان ها چندان شما را مقابل چشمان شوخِ ايمان سوزِ دنيا به كار آيد و نه فسق و جاهليت رسول ترك ها و علي گندمي ها چندان راه را بر شما مي بندد.
انسان با شنيدن اين داستان ها به خود هي مي زند كه نشايد به ايمان خود نازيد و نه به كفر غير تازيد.
پس به راستي تكليف چيست؟! آيا بايد همانند «مفسرين قدرتمندِ» امروزي همه را با چوب تكفير و پشتوانه ي «اكثرهم لا يعلمون»، راند و "اندر همه دهر يك مسلمان هم نديد" و يا بر طريقِ متسامحين و متساهلين "جام مي به كف كافر و مسلمان داد" و به پشتوانه ي داستان «موسي و شبان» راه هاي رسيدن به خدا را منحصر ندانيم.
شايد باورتان نشود من هم كه تا بدين جا اين سطور را نگاشتم هنوز نفهميدم كه "سعادت چيست؟" و "سعادتمند كيست؟" و مقصد نهايي خود را نمي دانم و در ابهامِ احتمالي با شما هم داستانم! هر چند قول داده بودم كه غبارِ ابهامي افزون بر پيش بر سعادت نيفكنم اما چه كنم كه «عشق آسان نمود اول ولي افتاد مشكل ها»
در هر حال اين رباعي خيام شايد بهترين سخن را از زبان ما گويد:
آنانكه محيط فضل و آداب شدند
در جمع كمال شمع اصحاب شدند
ره زين شب تاريك نبردند بروز
گفتند فسانه اي و در خواب شدند



:: بازدید از این مطلب : 331
|
امتیاز مطلب : 99
|
تعداد امتیازدهندگان : 24
|
مجموع امتیاز : 24
تاریخ انتشار : جمعه 13 خرداد 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: